REZA JON |
|||||||||||||||||
دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:به هر برگ نسرین که چیدم تو بودی!,شعر فارسی,سهیلی, :: 13:45 :: نويسنده : REZA ATASKAR
به گلبرگ هر باغ دیدم، تو بودی
در آواز مرغان، شنیدم تو بودی به هر سو که رفتم نشان از تو دیدم شگفتا! به هر جا رسیدم! تو بودی چو در جمع ماندم، تو با من نشستی به کُنجی چو خلوت گزیدم، تو بودی کتابی که خواندم به نام تو خواندم به هر سطر سطرش چو دیدم تو بودی به خاک مذلّت ز شوق تو خواندم چو بر بام عزّت پریدم، تو بودی نسیمی شدم، پر کشیدم به صحرا به هر لاله و گل وزیدم تو بودی به هر باغ رفتم به یاد تو رفتم به هر برگ نسرین که چیدم تو بودی چو آهوی بیمادری در بیابان به دنبال مادر دویدم تو بودی مرا روزها خستگی بود در تن به شبها اگر آرمیدم تو بودی چراغ شبان سیاهم تو هستی شعاع طلوع سپیدم تو بودی چه شبها که نقّاش روی تو بودم به خاطر چو نقشی کشیدم تو بودی به غیر از تو بر کس امیدی ندارم پناهم تو هستی، امیدم تو بودی! درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان
|
|||||||||||||||||
![]() |